ساعت ۳ و نیمه صُبه با "هنزفریم" اومدم پایین زیر بالکن نشستم تو حیاط؛
نمیدونم چرا ولی خیلی کِیف میده
یکی الان بیاد پایین منو ببینه چی با خودش فکر میکنه؟
اصلا باید به این فکر کنم که کی راجبم چی فکر میکنه؟
گرچه اولین بار نیست که این کارو میکنم
ترند امسالمه... :/
شیرینیِ یه خاطره هنوز زیر زبونمه، فکر کردن بهش حس خوبی بهم میده :)
سعی میکنم تا جایی که ممکنه زنده نگهش دارم
بوی بهار میاد! :/
رنگ آسمون ساعت پنج پنج و رُب دیدنی خواهد بود ♡_♡
بعدا نوشت 4:45: یکی از همسایه ها منو دید وقتی بین ماشینا وایساده بودم ^_^
با اون کاپشن مشکیم و کلاه بزرگش حتما اولش باید فکر کرده باشه دزدی چیزی م😂
داشتم میرفتم بالا ها،،، اگ چند ثانیه دیر تر اومده بود اینجوری نمیشددد
بهش سلامم کردم راستی ^_^ :|||||