ای که مرا خـوانـده ای، راه نـشـانـم بـده

ای که مرا خـوانـده ای ،راه نـشـانـم بـده

در شـب ظـلـمــانی ام، مـاه نــشـانـم بـده

یوسـف مصری ز چـاه، گـشت چنـان پادشـاه

گـر کـه طـریـق ایـن بُـود، چـاه نـشـانـم بـده

بر قـدمت همچـو خاک، گریه کنـم سوزناک

گِل شد از آن گریه خاک، روح به جـانم بده

از دل شـب می رسـد، نـور سـرا پـرده ها

در سـحــراز مشرقت،صـوت اذانـم بــده

سر خـوشـی این جـهـان، لـذت یک آن بُـود

آنچـه تو را خـوشـتـر است، راه بـه آنـم بـده

۰۵:۱۶
ملوچک ..
۲۴ اسفند ۰۳ , ۱۱:۴۰

تکبیررررررررررر

پاسخ :

خیلی خوبه شعرش 🤠
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

و او هم چنان بیدار است؛ به او بسپار ...

عکس بالاییه از خودمه ها
تلگرام :
tnkrrbl@
࿐ ִֶָ⋆
Designed By Erfan Powered by Bayan